آموزش زمينه- محور شيمي، شيوه‌ اي نوين براي آموزش شيمي در هزاره سوم

در چند دهه اخير، علم شيمي از رشد بسيار زيادي برخوردار بوده و موضوع‌ها و نظريه‌هاي جديدي به اين دانش بشري اضافه شده است. شرط پويا بودن محتواي آموزشي ايجاب مي‌كند تا براي آشنايي دانش‌آموزان با حيطه‌هاي مختلف علم شيمي و كاربردهاي متعدد آن در زندگي روزمره، توجه ويژه‌اي به طرح مباحث نوين در محتواي آموزشي و كتابهاي درسي نمود. به علت وسعت زياد مباحث طرح شده در برنامه‌ي درسي شيمي و حجم محدود كتاب‌هاي درسي، اغلب ملاحظه مي‌شود كه مطالب مورد نظر در كتاب‌هاي درسي به صورت خلاصه شده و نسبتاً محدود ارايه مي‌شوند. در اين حالت، كتابهاي درسي كه ساختاري لايه مانند دارند، به تابلوهايي تبديل مي‌شوند كه از قطعه‌هاي كوچكي تشكيل شده‌اند و ارتباط طولي و عرضي اندكي با هم دارند. در اين كتاب‌ها نظريه‌ها و مدلهاي شيمي طوري ارايه شده‌اند كه دانش‌آموزان نمي‌دانند چرا يك نظريه از پس نظريه‌ي ديگر آمده است، و اصلاً چه نيازي به اين كار بوده است. بنابراين دانش‌آموزان با مشاهده قطعات مجزا از مفاهيم شيمي، نمي‌توانند به تصويري جامع و رايج از علم شيمي دست يابند اين امر به طور وسيعي سبب كاهش انگيزه دانش‌آموزان براي مطالعه علم شيمي و ادامه تحصيل در مقاطع بالاتر شده است. 

منبع: کتاب نگرشی نو بر آموزش شیمی، تالیف دکتر عابد بدریان، زير چاپ.

ادامه نوشته

انواع سطوح تفكر در ياددهي- يادگيري شيمي

پژوهش در آموزش شيمي، شاخه جواني از درخت دانش بشري است كه عمري تقريباً 50 ساله دارد. بعد از واقعه اسپوتنيك در دهه 1960، با انجام اصلاحات آموزشي در سطح جهان، حجم پژوهشهاي مرتبط با آموزش شيمي افزايش چشمگيري يافت و راهبردها و رويكردهاي جديدي مبتني بر نظريه‌هاي علوم تربيتي وارد برنامه درسي شيمي گرديد. با ورود به قرن 21، عوامل مختلفي شيوه‌هاي ياددهي ويادگيري شيمي را تحت تاثير قرار داده است. گسترش نظريه‌هاي شناختي و افزايش درك پژوهشگران از چگونگي يادگيري دانش‌آموزان، استفاده گسترده از رايانه و فناوري اطلاعات براي تجسم ومرئي‌سازي پديده هاي علمي پيچيده، عوامل بيروني مانند نگرانيهاي جهاني نسبت به انرژي، منابع آب ومحيط زيست، افزايش سطح سواد علمي، تبيين سطوح مختلف سواد شيمي و افزايش درك عمومي از علوم سبب شده است تا متخصصان برنامه‌ريزي درسي، ضرورت بازانديشي در برنامه ريزي درسي شيمي را امري اجتناب ناپذير پندارند.

متخصصان آموزش شيمي براي رسيدن دانش‌آموزان به يك درك صحيح از علم شيمي، به تبيين سطوح مختلف سولاد شيمي پرداخته و سه سطح تفكر ماكروسكوپي، مولكولي و نمادي را در قالب يك نمايه مثلثي شكل ارايه كرده‌اند. در اين مقاله با هر كدام از سطوح سه گانه بيشتر آشنا خواهيم شد.

منبع: نگرشي نو بر آموزش شيمي، تاليف دكتر عابد بدريان، زير چاپ

ادامه نوشته

راهبردها و الگوهاي جديد آموزش شيمي

آموزش شيمي در سه سطح تفكر مولكولي، نمادي و آزمايشگاهيدر طول ده سال اخير برنامه‌هاي درسي شيمي در اقصي‌نقاط جهان به صورت بنيادي تغيير كرده و رويكردها، راهبردها و روش‌هاي جديدي مبتني بر يافته هاي پژوهشي جايگزين نظام هاي آموزشي سنتي شيمي در مدارس گشته‌ است. راهبرد مورد استفاده در برنامه‌ريزي درسي شيمي در چند سال اخير موظف است تا در برنامه هاي درسي مدارس، به جنبه هاي زير از علم شيمي توجه نمايد:

  1. ساختار مفهومي علم شيمي
  2. فرايندهاي شيميايي
  3. كاربردهاي فناورانه علم شيمي
  4. افزايش علاقه‌ي دانش‌آموزان به علم شيمي
  5. جنبه‌هاي فرهنگي علم شيمي
  6. دلالت‌هاي اجتماعي علم شيمي

ورود ابعاد جديد به آموزش علم شيمي در مدارس ايجاب مي‌كند تا روشهاي تدريس شيمي به طور اساسي دچار تغيير و تحول گردند. در رويكردهاي جديد آموزشي تلاش مي‌شود تا فضاي كلاس درس به صورتي باشد كه در آن به دانش آموز اجازه داده شود تا به طور فيزيكي و هوشمندانه با مواد آموزشي مناسب تعامل داشته باشد. اساس فعاليت هاي تعاملي دانش آموزان با مواد آموزشي بر كاوشگري استوار است.

منبع: کتاب نگرشی نو بر آموزش شیمی، تالیف دکتر عابد بدریان، زير چاپ.

ادامه نوشته

آشنايي با ماهيت علم

در رابطه با ماهيت علم، دانش‌آموزان بايد درك كنند كه يافته‌هاي علمي در سايه تلاش‌هاي خستگي‌ناپذير و شبانه‌روزي افرادي به وجود آمده‌اند كه خلاقيت، نوآوري، دقّت و پشتكار را با خود به همراه داشتند. دانشمندان آرا و عقايد مستدل خود را كه بر پايه دلایل و مدارکي معتبر ارايه شده‌اند، سازماندهی كرده و سپس منتشر مي‌سازند تا دیگر دانشمندان روایی و پایایی آنها را مورد آزمون قرار دهند. اين امر نشان دهنده‌ي اين واقعيت است كه يافته‌هاي علمي در سايه فعاليت‌هاي گام به گام دانشمندان به ثمر رسيده و هر كدام از آنها بخشي از آن يافته علمي را پيش برده‌اند.

همچنين دانش‌آموزان در مطالعه‌ي فعاليت‌هاي اوليه‌ي ساخت يك نظريه‌ي علمي، بايد يافته‌هاي علمي قديمي را در بستر تاريخي آن مرور نمايند و اساس كار دانشمندان سال‌هاي گذشته را بي‌ارزش نپندارند. براي مثال در بررسي مدل‌هاي اتمي تامسون، رادرفورد، بوهر و كوانتومي، دانش‌آموزان بايد درك نمايند كه هر تصحيحي در مدل‌هاي اوليه كه در زمان خود داراي ارزش علمي زيادي بود، يك گام به جلو محسوب شده و نبايد ‌ارزش آنها را در زمان خود زير سوال برد. تداوم اين امر سبب شده است تا مدل‌هاي اتمي جديد و كاملتري ارايه شود.

دانش‌آموزان بايد درك نمايند كه همه‌ي شاخه‌های علوم با هم در ارتباط هستند. هيچ‌وقت طبيعت شاخه‌هاي مختلف علوم تجربي را طبقه بندي شده و جدا از هم در نظر نگرفته‌ است؛ بلكه اين انسانها بودند كه به علت گستردگي زياد علوم تجربي، موضوع‌هايي از قبيل فيزيك، شيمي و زيست‌شناسي را به صورت رشته‌هاي جدا از هم و داراي مرزبندي‌هاي مشخص تعريف كرده‌اند. براي مثال بررسي ساختار مولکول‌ها موضوعي بسيار جالبي است كه از طرف فیزیک‌دانان، شیمی‌دانان و زيست‌شناسان پيگيري مي‌شود و هر كدام از زاويه‌‌اي متفاوت به بررسي موضوع مي‌پردازند. تولد شاخه‌هاي جديدي از علوم و فناوري‌ مثل «نانوفناوري» و «زيست‌فناوري» سبب شده است تا گروه‌هاي پژوهشي فيزيك‌دان، شيمي‌دان و زيست‌شناس در كنار ساير متخصصان به فعاليت بپردازند و شاهد رشد بي‌سابقه‌اي در اين حوزه‌ها باشيم.

دانش‌آموزان در درك ماهيت علم بايد متوجه شوند كه يافته‌هاي علمي بر اساس دلايل و مداركي انكارناپذير ارايه شده‌اند و در صورت تكرار در مكان و زمان ديگري، نتايج مشابهي ديده خواهد شد. براي مثال انجام آزمايش‌هاي مربوط به اصل لوشاتليه در شرايط استاندارد در ايران، روسيه و كانادا نتايج مشابهي در بر دارد. همچنين ماهیت علم و روش‌هاي مورد استفاده برای تولید دانش و يافته‌هاي علمي جديدتر كاملاً  منحصر به فرد بوده و با زمینه‌های دیگر علمی مانند علوم انساني و  فلسفه تفاوت دارد. اساس يافته‌هاي علمي بر تفكر منطقي و مشاهده و تجربه استوار است؛ اما اين به معني آن نيست كه از اين طريق علم به پیشگویی یا ارائه‌ي قوانين مطلق می‌پردازد. يافته‌هاي علمي داراي ارزش نسبي هستند و بايد به طور مستمر مورد آزمايش و تاييد نهايي قرار گيرند. براي مثال هنگام صحبت از اوربيتال الكتروني و ترازهاي انرژي، بايد دانش‌آموزان درك نمايند كه یک اوربیتال الکترونی ناحیه‌ای فرضي از فضاي اطراف اتم است که احتمال حضور الکترون در آن فضا بيشتر بوده و از اصل عدم قطعيت پيروي كرده و در واقع يك مدل علمي نسبتاً ساده شده‌اي است كه ممكن است با ارايه‌ي نظريه و مدل جديدتري در رابطه با ساختار اتم، دچار دگرگوني شود.

ابعاد مختلف سواد  علمي

يکي از عواملي که بطور مستقيم بر سطح سواد علمي مردم يک جامعه اثر مي‌گذارد، کيفيت آموزش علوم تجربي در نظام آموزشي هر کشور است. بين سطح سواد علمي و کيفيّت آموزش علوم تجربي در دوره‌هاي مختلف تحصيلي ارتباط تنگاتنگي وجود دارد که تا حدود زيادي به ويژگي‌ها و ماهيت سواد علمي مربوط مي‌شود. در آموزش علوم تجربي تنها آشنا شدن با موضوع‌هاي علمي و درك و فهم آنها مورد نظر نيست؛ بلكه علاوه بر كسب دانش، بايد روش علمي يعني كاوشگري علمي، تفسير علمي پديده‌ها، استفاده از مهارت‌هاي علمي و نيز داشتن نگرش علمي كه تداعي كننده شيوه فعاليت دانشمندان و شهروندان سطوح بالاتر جامعه هستند، را نيز در نظر گرفت.

در بررسي دقيق‌تر مؤلفه‌هاي سواد علمي، مي‌توان به هفت بُعد مختلف آن اشاره كرد كه عبارتند از:

1.       آشنايي با ماهيت علم؛

2.       آشنايي با مفاهيم كليدي علم؛

3.       آشنايي با فرايندهاي علمي؛

4.       آشنايي با رابطه بين علم- فناوري- جامعه و محيط زيست؛

5.       آشنايي با مهارت‌هاي علمي و فني؛

6.       آشنايي با ارزشهاي ناشي از علم؛

7.       كسب نگرشها و علاقمندي‌هاي مرتبط با علم.

در چند پست اخير براي آشنايي بيشتر، اشاره مختصري به ابعاد مختلف سواد علمي خواهد شد.

سواد علمي و اهميت آن در آموزش علوم تجربي

در تمامي کشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه، آموزش علوم تجربي يکي از مهمترين فعاليت‌هاي زيربنايي در توسعه پايدار محسوب شده و تلاش می‌شود تا همه‌ي دانش‌آموزان، ضمن آشنایی با اصول و مفاهیم علوم تجربی و کسب «سواد علمي[1]»  لازم، آگاهی‌های لازم برای یک شهروند مطلوب را کسب نمايند. دانش‌آموزان با کسب آگاهی و مهارت لازم در زمینه‌های مختلف علوم تجربي،  قادر خواهند بود تا در زندگی خود تصمیمات منطقی و آگاهانه بگیرند. اگر کيفيت آموزش علوم تجربي از وضعيت مطلوبي برخوردار باشد، دانش‌آموزان که پيکره‌ي اصلي جامعه‌ي فردا را تشکيل مي‌دهند، از چرخه‌ي آموزش، پيشرفت، هماهنگي و همگامي با توسعه علمي- صنعتي برکنار نمي‌مانند و توانايي آن را پيدا مي‌کنند تا پا به پاي توسعه‌ي جهاني علم و فناوري، معلومات خود را توسعه داده و به روز کنند و در نهايت شهرونداني سازگار با «جامعه در حال تغيير» باقي بمانند.



[1] Scientific Literacy

ادامه نوشته